محمد صادق کودک گلنگونی دلتنگ وطن


این عکس مربوط به یک کودک گلنگونیه که بیش از یکساله بواسطه ی کار باباش الان داره چالوس زندگی می کنه. اما دلش خیلی برای گلنگون تنگ میشه الانم حدود چهارماهه که گلنگون رو ندیده . آره درسته محمدصادق هم به این نتیجه رسیده که هیچ جا سرزمین پدری آدم نمیشه حتی اگه اونجا سرسبز پربارون  کنار دریا مثل چالوس باشه انشاءا...

هرکی که از وطن دوره وداره توغربت سر می کنه صحیح وسلامت باشه و بسلامت به سرزمین خودش برگرده

آقا محمد صادق ما هم اینجا دلتنگتیم و دلمون میخواد که هر چه زود تر برگردی پیشمون ،هم بازی هات هم هر روز سراغتو می گیرن ،هممون برات آرزو داریم هر کجا هستی شاد و خندون باشی و زود برگردی گلنگون گلم

نمای کلی روستای گلنگون

تصاویر ماهواره ای روستای گلنگون

گلنگون هوایی 1

تصویر بعدی بدلیل حجم بالا در صفحه بعد درج شده است

ادامه نوشته

گلنگون و ماه مبارک رمضان

قبل از شروع ماه مبارک رمضان،مردم روستای گلنگون با غبار روبی مسجد به استقبال این ماه پر خیر و برکت می روند، در گلنگون رسم است که با شروع ماه مبارک رمضان هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء یکی از اهالی روزه داران را طعام دهد و روزه داران نیز به رسم ادب مراسم مقابله ای را قبل از شروع مقابله در مسجد در منزل میزبان به جا می آورند و اینگونه صاحبخانه را متوجه قدردانی خود می نمایند، بعد از صرف افطار و مقابله همه با هم به مسجد می روند، در مسجد هر کس مشغول به کاری است ، چای ریز در چایخانه ی مسجد مشغول به دم دادن آب جوش و ساختن چای و قهوه است و یک کمک دست دارد جهت توزیع چای و قهوه ، یکی نیز مشغول توزیع قرآن و ادعیه است یکی قرآن تلاوت می کند و دیگران گوش فرا می دهند بعد از قرائت قرآن روحانی و شیخ روستا به ایراد سخنرانی در خصوص ماه مبارک رمضان می پردازد و همه را از وجود رحمات و برکات این ماه آگاه می نماید.

بقیه مطالب را در ادامه مطلب مشاهده نمائید...

ادامه نوشته

حاج محسن بهادری مدیر و معلمی فرهیخته از گلنگون

محسن بهادری

متولد1351در یکی از روستاهای(روستای گلنگون) توابع بخش مرکزی تنگستان دیده به جهان  گشود، تاپایان دوره ی تحصیلی راهنمایی درزادگاهش ادامه تحصیل داده وسپس وارد  دانشسرای تربیت معلم(امام جعفر صادق(ع)) آبپخش گردید.وپس ازاتمام تحصیلات متوسطه  به عنوان آموزگاردرعسلویه و روستاهای اطراف کنگان مشغول به خدمت گردید.

پس از چهار سال آموزگاری وارد دانشگاه شیراز شده ودررشته علوم وتربیتی وروانشناسی  تحصیل نموده و در آن دوره مسئولیت کمیته علمی دانشجویی دانشکده علوم تربیتی  دانشگاه  شیراز را عهده دار بوده است پس از اتمام تحصیل و اخذ درجه لیسانس از دانشگاه  شیراز ومجدداً به کنگان بازگشته و به عنوان آموزگار، دبیر، معاون، مدیر، هماهنگ کننده گروه  های آموزشی مدرس قرآن جدید التألیف خدمت نموده است.

درسال1382بعنوان کاندیدای هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در همان دیار وارد عرصه  انتخابات شده است.

از سال 1383 بعنوان معلم اعزام خارج ازکشور دو سال دردبی بعنوان معلم مدارس ایرانیان خارج از کشور خدمت نموده و پس از بازگشت به بوشهردرسال1385 وسکونت در این شهر در رده های مختلف آموزشی و اداری ( آموزگار،مدیریت مدرسه شهدای پیکان جاوید ،مدیریت مدارس شهید محمود پیکروخدیجه کبری ،کارشناس مسئول آموزش های ابتدایی وراهنمایی شهرستان بوشهر،دبیر طرح پراکنده شاهد ومدیر گروه آموزشی راهنمایی شهرستان بوشهر)خدمت نموده است.

وی تحصیلات خود را در مدیریت آموزشی دوره ی کارشناسی ارشد نیز ادامه داده است.همچنین در زمینه تجارت،حمل ونقل وترانزیت کالا معتبرو دارای سوابق ارزنده ای می باشد.و نیز ایشان در سال های 65و66افتخار حضور در میدان نبرد حق علیه  باطل را در فاو،شلمچه داشته است.

مث نوری که شفق می زنه ری بور گلنگون !

شعری زیبا از منوچهر بایندری شاعر خوش ذوق گلنگونی رو دیدم دلم نیومد که تو سایت نذارم امیدواریم بخونید و لذت ببرید.

گویشی که در این شعر به کار رفته است همان گویش محلی روستای گلنگون و سمل  می باشد.

عاشقی مثه چنه ؟ مثل صدی زنگل بارون

مث نوری که شفق می زنه ری بور گلنگون !

مث واگشتن پیلسوک ، تیه ی خونه ی خشتی

پر و پر دور هرس ، چاله ی تش ، فصل زمسون

مث واگشتن دل بعد یه مدت گم و گوری

حال و احوالی و بعدش بکنی سیش تش قیلون !

مث ره خلوت بی رهگذری ، دیدن یاری

ری تلی ، تو دره یی ، شی یه کناری تو کناردون

ری کنی سمت سمل از هل چه پیر یا بازگون

عاشقی مثه چنه ؟ مثل دی زنگل بارون

وختی رم می کنه از رپ رپ اسبت نر تیفون

مث گرگی که گلهلوش کنن ، ره شه بیندن

یکشه چپ ره بزنه ، ری کنه سی بر بیابون ..

 

گلنگون به چه معناست؟

تعدادی از کاربران مشتاق بودند که بیشتر با واژه گلنگون آشنا شوند لذا ما در این پست سعی کردیم تا معنای گلنگون را خلاصه وار بررسی  و حق مطلب را ادا کنیم.

در لغت نامه ی دهخدا آورده شده است که:                                                                                           گل انگون {گ-ا} دهی است از دهستان سمل بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 30000 گزی شمال اهرم، دامنه کوه پادیوار ، هوای آن سرد و دارای 255 تن سکنه است.آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرماست شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است.{فرهنگ و لغت دهخدا}    

گل + انگون همه با "گل" آشنا هستیم پس در یک قسمت از لغت نامه دهخدا " انگون " به معنای فراوانی و        چوب خوشه خرما که بشکل داس خمیده می باشد آمده است. می توان نتیجه گرفت که منظور از " انگون " در واژه ی گلنگون به معنای فراوانی است، در این باره نقل شده که در گذشته گلنگون از آب و هوای مناسبی برخوردار بوده است و گل های رنگارنگ و متنوعی می روئیده و منظره ی بکر و شیکی را برای این روستا به ارمغان می آورده است ، به این دلیل روستایمان را بر اساس فراوان بودن گل در روزگاران قدیم " گلنگون" عنوان کرده اند. کتابی با مضمون "سمل در آیینه تاریخ " به نویسندگی منوچهر آتشی شاعر خوش ذوق ونویسنده سر شناس این روستا که نام او از هیچ کس پوشیده نیست در دسترس است و شما می توانید با رجوع به این کتاب اطلاعات مفید و جامعی را کسب نمایید.اگر در این باره اطلاعاتی داشتید که ما کوتاهی کردیم با نظرات سازنده خود این کاستی ها را اصلاح کنیم.

آرزوی جوانان گلنگون و سمل!!!!!

یعنی ممکنه روزی ما هم یه همچین سالنی داشته باشیم؟!!!

ما زیاران چشم یاری داشتیم،،،خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!!!

 

خبر اینکه گلنگون و سمل باید صاحب یک سالن ورزشی باشند خبر جدیدی نیست و مدتهاست که مردم سه روستا در پی احداث یک سالن ورزشی هستند، اگر به کوچک ترین روستاها حتی در نقاط دور هم بنگریم خواهید دید که حد اقل از یک سالن ورزشی برخوردار اند ، سمل و گلنگون با توجه به پتانسیلی  که دارند و با توجه به جمعیت آنها که جمعیت سمل به ۲۵۰۰ نفر و جمعیت گلنگون به ۷۰۰ نفر ارزیابی می شود به نظر شما قابلیت این را نخواهند داشت که  یک سالن ورزشی در شان مردم سه روستا احداث شود،چه کسی پاسخگوی به این نیاز جوانان است؟

مسئولین آستین همت را بالا بزنند و به این نیازها پاسخ دهند آنوقت خواهیم دید که از همین سالن ها از سه روستا چه استعدادهایی فوران خواهد کرد و به چه نتیجه مطلوبی خواهیم رسید، چشم امید همه ی جوانان این سه روستا به دست توانای شما مسئولین خوش فکر و ورزش دوست تنگستان عزیز است.

 

 

جهزیه نو عروسان گذشته در گلنگون

امروزه با پیشرفت علم و فن آوری خدا را شکر بسیاری از کارهای دستی خانگی جای خودرا به لوازم برقی خانگی داده اند و این باعث راحتی بسیاری از خانم ها در امر خانه داری شده است در این پست قصد داریم تا یک وسیله قدیمی خانگی و محلی را به شما معرفی نمائیم.

(جون) یا (جوهن)

شکلی که در زیر مشاهده می نمائید جون نام دارد که به آن کشک ساب هم می گویند. امروزه که جهاز بسیاری از خانم ها آسیاب برقی و جارو برقی و آب میوه گیری برقی و غیره...است در روزگاران قدیم یکی از جهزیه خانم ها جوهن بوده که اشکال مختلفی داشته ومعروفترینش همین عکسیه که ما در زیر گذاشتیم .این وسیله بیشتر درایام گرم تابستان جهت سائیدن کشک برای درست کردن تلیت کشک و ماست استفاده می شده است.بیشتر ظهرها هنگامی که مرد روستایی از مزرعه بر میگشته است تلیت کشک و ماست از غذا هایی بود که می توانست انرژی تحلیل رفته را به او برگرداند و خیلی هم مقوی بوده خرما هم با این غذای محلی سرو میشده.کاربرد این وسیله امروزه خیلی کم رنگ تر از گذشته شده است و این هم از تکنولوژی نشات می گیرد.امروزه کشک به صورت پاکت سر بسته وارد مغازه ها می شود و آماده می خریم دیگرکسی خود را برای سائیدن کشک به زحمت نمی اندازد.پس ببینید که قدیما برای درست کردن یک تلیت کشک و ماست ساده هم به چه زحمت هایی می افتادند .

 

گلنگون در گذر زمان

با درج این تصاویر سفری میکنیم به روزهای شیرین گذشته

 

 
 

برای تماشای بقیه تصاویر به ادامه مطلب مراجعه فرمائید...

ادامه نوشته

نخبه ای از دیار گلنگون

محمد جعفر امیرنژاد متولد روستای گلنگون ۱۵ سال سن دارد که در شهر بوشهر سکونت دارند ،دوره سوم راهنمایی را در مدرسه نمونه جوادالائمه بوشهر با معدل ۱۹.۶۴ طی کرده و در حال حاضر جزء ۴۰ نفر برگزیده  شده دبیرستان خلیج فارس می باشد این دبیرستان هر ساله ۴۰ نفر را از بین شرکت کنندگان که امسال تعداد شرکت کننده ها به هفتصد نفر هم میرسید انتخاب می کنند، این مرکز مستقیما زیر نظر دانشگاه خلیج فارس بوشهر می باشد ما به نوبه خود برای این عزیز گلنگونی آرزوی موفقیت می کنیم.

تنباکو از کشت تا برداشت به روایت تصویر

ادامه  تصاویر در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

گپ و گفتی با یک مغازه دار گلنگونی

لطفا برای خواندن مطالب به ادامه مطلب مراجعه نمایید.....

ادامه نوشته

گلنگون و خاطرات

عکس های خاطره انگیز عید سال ۱۳۹۱

گلنگون

ادامه تصاویر در ادامه مطلب....

ادامه نوشته

چه کسی به این درد ها گوش داد!!!!!

در یک محدوده ی نسبتاْ کوچک مانند منطقه ی گلنگو نِ کوچک واقع در شمال روستای گلنگون از توابع شهرستان تنگستان استان بوشهر، بیش از ۶۶ درصد از اراضی کشاورزی و تلمبه های آب چاه های کشاورزی از چرخه ی تولید خارج شده اند و به تعطیلی کشیده شده اند.این اراضی تا یاد داریم به طور مرتب و به صورت سنتی کشت می شده اند و خانواده های زیادی از آن ها ارتزاق می کرده اند.تعداد زیادی در آن جا مشغول به کار بوده اند.اما امروزه ، با این حساب،کلی آدم کشاورز از کار بی کار یا مجبور به مهاجرت شده اند.دلیل را از کشاورزان منطقه پرسیدم، گفتند: درآمد کار کشاورزی از هزینه اش کم تر شده است و به قول معرف" خرجمان از دخلمان بیش گشته". علتش را هم گران شدن سوخت،کم آبی، گران شدن قطعات یدکی تلمبه ها و افزایش هزینه ی نهاده های کشاورزی مانند: کود، سم و ... ذکر می کردند و از طرفی قیمت فروش محصولات کشاورزی هم تغییر چندانی نکرده است.

منطقه ای که در یک گوده ی بزرگ واقع شده و در این ایام سال( فصل بهار)، وقتی از بالای گوده نگاه می کردی سراسر زیبایی و سرسبزی بود، امروزه تقریباً به بیابانی خشک تبدیل شده که آه حسرت از نهاد آدم بلند می کند.اگر همین طور پیش برود، آن درصد از کشاورزان باقی مانده نیز عطای این منطقه را به لقایش خواهند بخشید.

وظیفه ی من نوشتن این مطالب و نشان دادن این زخم هاست،شاید باد به گوش آن ها که مصدر این امور هستند، برساند. و اگر اندک عرقی نسبت به کشاورزی این منطقه دارند در صدد حل مشکلات مردم برآیند. 

نویسنده علی امیرنژاد

منبع:hezardastan2008.blogfa.com

فصل تنباکو

چند روز پیش از شهرستان جم (محل زندگی ام) جهت انجام امورات خدمتی (سربازی) به روستایم (()(گلنگون) شرفیاب شدم ، از جم که سرازیر شدیم چشام از گرمی هوا تیره و تار شد واقعا هوای گرمی بود،گرمی و شرجی هوا منو به فکر فرو برد، فکر اینکه چطوری و چگونه یه کشاورز میتونه تو یه روز کاری و پر مشغله این گرما و شرجی رو تحمل کنه، درکش برام سخت بود. ساعت 12 ظهر بود که رسیدم گلنگون اولین جا و جهت ادای احترام رفتم منزل عموم که یه کشاورز زحمت کش و نمونست اسمش هم علی که بهش میگم عمو علی، وقتی از در وارد شدم دیدم هیچکس خونه نیست حدس میزدم که باید تو مزرعه باشن ولی خیلی مطمئن نبودم چون هوا خیلی گرم بود و برام قابل تصور نبود که تو اون هوا مشغول کار باشن، به هر حال موضوع رو از پسر عموم که اسمش حسینه و مغازه دار روستامون هم هست پرسیدم بله حدسم درست بود ، عمومینا این روزا سخت مشغول بریدن و برداشت تنباکو هستند ، شاید ماها فقط تنباکو رو از نزدیک دیده باشیم و کاربردشو بدونیم اما هیچ موقع از نزدیک نحوه کشت و رنج و مشقتی که این کشاورزا برای بدست آوردن چنین محصولی تحمل می کنند رو به عینه ندیده باشیم(شنیدن کی بود مانند دیدن) باید دید تا فهمید که برای بدست آوردن یک دسته تنباکو چه زحماتی را باید متحمل شد(کار هر کس نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن) راستی یادم رفت اینو بگم که تنباکو بدلیل آب و هوای این روستا و موقعیت مساعد زمین و خاک از مهمترین محصولات نزد کشاورزان به شمار میاد، هزینه و ضررها را نیز نباید فراموش کرد حتی برخی مواقع هزینه ها از درآمد ها افزایش پیدا میکنه که آه رو از نهان کشاورزا بلند میکنه ، مثلا امسال بارش بی سابقه باران بعد از عید سال موجب خرابی زیادی از تنباکو ها شد اما باز هم به شکرانه این نعمت همه دست ها به آسمان بلند بود (این عوض به آن عوض صد بار به بود)،تنباکوتنها با کشت و برداشت حاصل نمی شود و تعداد کثیری در عرصه های مختلف به کار گیری می شوند تا این محصول با کیفیت مرغوب تری به بازار عرضه شود،مثلا گروهی (بل بافی)و گروهی به (بل دوزی )می پردازند، بل از برگ های درخت نخل که ما آن را با اسم محلی (((()(پیش می شناسیم بدست می آید.بل برای نگهداری تنباکو استفاده می شود و تنباکو را به این دلیل در بل ذخیره می کنند که بل از هر لحاظ از سایر اجناس نگهدارنده مانند ((کارتن و گونی نخی از استقامت و دوام بالایی برخوردار است و بل مانع خیلی خوبی برای ورود و نفوذحشرات موزی مانند(رشمیز) به درون بل و در نتیجه خرابی تنباکو به حساب می آید.خرید بل نیز به نوبه خود برای تنباکو کاران هزینه دیگری در پی دارد و آنها علاوه بر کشت و برداشت یک وقت نیز باید به دوختن بل با دستان توانا و پینه بسته خود اختصاص دهند، از این موضوع نتیجه خواهیم گرفت که برداشت تنباکو و نگه داری آن تا فروشش چه کار پر دردسری است و کشاورزان روستایمان چه خون و دل هایی برای بدست آوردن این محصول و کسب یک نان حلال خورده اند و می خورند، ازهمین جا دست تمام کشاورزان و سرمایه های کشورمون را می فشاریم و خسته نباشید می گوئیم.