شعری زیبا از منوچهر بایندری شاعر خوش ذوق گلنگونی رو دیدم دلم نیومد که تو سایت نذارم امیدواریم بخونید و لذت ببرید.

گویشی که در این شعر به کار رفته است همان گویش محلی روستای گلنگون و سمل  می باشد.

عاشقی مثه چنه ؟ مثل صدی زنگل بارون

مث نوری که شفق می زنه ری بور گلنگون !

مث واگشتن پیلسوک ، تیه ی خونه ی خشتی

پر و پر دور هرس ، چاله ی تش ، فصل زمسون

مث واگشتن دل بعد یه مدت گم و گوری

حال و احوالی و بعدش بکنی سیش تش قیلون !

مث ره خلوت بی رهگذری ، دیدن یاری

ری تلی ، تو دره یی ، شی یه کناری تو کناردون

ری کنی سمت سمل از هل چه پیر یا بازگون

عاشقی مثه چنه ؟ مثل دی زنگل بارون

وختی رم می کنه از رپ رپ اسبت نر تیفون

مث گرگی که گلهلوش کنن ، ره شه بیندن

یکشه چپ ره بزنه ، ری کنه سی بر بیابون ..