میراث تاریخی بجا مانده گلنگون و سمل
بخاطر بی کیفیت بودن عکس ها پوزش میطلبیم
بخاطر بی کیفیت بودن عکس ها پوزش میطلبیم
سالهاست پهندشت این گهر سرزمین ، نه از لاله های واژگون ، که از آلاله های سرفراز و برقرار تا بیکرانگی زمان لبریز و به خود می بالد تو فروزان اختران و دردانه شقایق های خفته در خود داری که بر گلدسته های نامی نامت و بر مناره ی افتخار این سامان تلالویی جاویدان دارند سبکبالانی که از خاک رهیدند و تا افلاک پر کشیدند و اذان شهادت و حدیث پایداری را سرودند .
افتخاری برای تو در دل تاریخ ماندگار ساخته اند شکوه حسن لاله های همیشه جاوید را که جوشش و جنبش امواج ایثار در دل دریایی قدومشان جلوه گر و سایه ی تبسمی شیرین همزاد لبانشان بود امروز در لاجوردین موج مهتابت به تماشا می نشینیم و نامشان را بر پیشانی افتخار و شکوهت ، درخشان می یابیم.
اینک در گذر از کوچه های دلتنگی و یادها همنوا با ناله ی نسیم همنفس نغمه های آسمانی اشان می شویم و بر روح بلند شهیدان درود می فرستیم
به مناسبت ایام الله دهه فجر ؛ پیروزی شکوهمند جمهوری اسلامی ایران عصر روز یکشنبه مورخه
1392/11/20مسابقه ی پرواز بادکنک ها در حیاط دبستان :شهید میرشگاری روستای گلنگون
بین دانش آموزان برگزار گردید در این مسابقه بعضی از دانش آموزان پرچم زیبای کشورمان
را به نمایش گذاشته بودند زیبایی این کار مورد توجه بازدید کنندگان قرار گرفت .
بقیه تصاویر در ادامه مطلب
بر عکس حرکت کنند یعنی چرخ ها بالا باشند وسقف رو به پایین پایین جلل خالق.
نگاه دل انگیز و جمال دلارایت که در امتداد زندگی به آن سوی افق دوخته است و قامت سترگت که چون نگینی سبز بر دامان دمن گسترانیده زیبا تجسمی از شکوفایی و بالندگی و امیدواری را در مامن مهربانی و ارغوانی دلهای مردمت به یادگار دارد .
در نوبهاران و در آرام کرانه ی سرزمینت ، صحنه و گستره ی دلنشینت بیش از همه پر نقش و نگار ، رقص سوسن هماهنگ صبا ، هرچمن و نوگلی صحنه ای از عشق و وفاداری تو را با زبان بی زبانی زمزمه می کند جمن ها چون حریری سبز و نهالان شکوفا که هر یک شکلی و رنگی و آوایی دگر دارند.
شقایق در تلاطم ، خلیلوک در تبسم ، گل زرد درخشان در هیاهو ، جیکه و شودر قد کشیده تا کمر ، بلبل شوریده در صحن چمن ، پرپروک بیقرار بر شاخ گل ، سوز قبا رقص کنان و ترشوک و توله همه با وجد و سرور تو را به شیدایی ، جمال و دلربایی می سرایند و بر فر و شکوه و شوکت زمین و زمان می فزایند و تو را به ترنم شکر وا می دارند من بهار را نه از رنگ و گل و بستان ها که از گلستان مهربان دلهای مردم این دیار یافته ام که این سبزه زار دشت به یمنش مفرح و معطر است و اینک در کهن گلشن خاطرات خویش بیاد آوریم گلعذاران ، گلرخان و خوبرویان که یک به یک در مهیب آفت دوران سر به دامان خزان نهاده اند * سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد *
در لابلای برگهای زندگی ، خاموش سکوت شب هایت مشحون از جرعه های ناب دعاها ، رازها ، آشفتگی ها ، سرود دلتنگی و نغمه ی بیقراری را در دست افشانی فرش و عرش می سراید و در پشت نقاب شب هایت به رویای خورشید و لبخند محزون مهتاب می توان نهان عالم اسرار تو را تصنیف کرد نسیم پنهانی زندگی که در انعکاس تلاطم شب هایت جاری است بزم دلارای شب نشینی مردمی را دیده که در آن نوشین روزگاران ، محفل خویش را بر فرشی از تک و شیرینی خارک آذین می بستند و از هر دری سخنی و از هر سخنی عطوفت را هدیه می دادند.
تو در پیکره ی شب ، دلکش افسانه های مرغان حزین ، نوای تیترون های هوایی ، روشنی ها و چراغانی ها ، وصلهای پر از راز و نیاز و هجرهای پر از سوز و گذاز به خود دیده ای تو در باور زمانه دوک ریسی مادرانی را در پس پرده ی سکوت شباهنگام خاموش در دستان پینه بسته اشان و دست های زخمی و تاول زده مردانت در مصاف خاک و خشت و چین های پریشانی بر چهره یادگار درد روزگاران به نظاره نشسته ای که چه سان آوار خستگی از شانه های شب های سنگین دل می بارید بیاد داری معصوم کودکانت را که در زیر فانوس محبت ، لاله گون کنارهایت را نقش می کردند و سالهاست تپش باد صبا هلهله ی وجدشان را در دل خاموشت مشق کرده است . بر خستگی روزگاران زنان این دیار که سوار بر مرکبان برداله بر پشت ،آرام و خموش ره به سوی نوبت آب می سپردند گذر کردی و جاودان خاطره را نقش بر دل کردی بغض تنهایی من از غروب دستهایت ، از حزین آوای شروه ، شیون و شین عزیزان ، لای لای مادران گهواره دردست و صوت سار و غمین ناله های قمری باز هم می شکند شب سرد سکوتت در روزگاران کهن چه اسرار و شگفتی ها زاد و چها دارد یاد در خاطره ها . بگو از دشت مهتاب نگاهت چه مردانی ، چه سودایی ، چه اسراری گذر کردند ؟
«حمید حسینی»
وبسایت تحلیلی خبری " سپاس " طی اقدامی ارزشمند در یکی از پست های خود به معرفی امامزاده های استان پرداخته است که در بین آنها تصویر بارگاه ملکوتی امامزاده زید ابن علی (ع) مانند نگینی زیبا نور افشانی می کرد، تصویر زیر نیز برگرفته شده از سایت وزین سپاس می باشد.