"دوستت دارم روستای خوبم"
اما این تصویر ساده ومعمولی عجیب بوی زندگی میدهد,عطر زیبای زندگی...آری گلنگون را میگویم که گرچه اثری از خانه های خشت و گلی در آن نیست ولی مردمانش با یک دنیاسادگی و مهربانی بدور از هیاهوی شهر هنوز دست از عادت خوب بودن برنداشتند..هنوز غصه دار میشوند از اندوه همسایگانشان و شادمان میشوند باخوشی مردم دیارشان...
هرکدام از افراد روستا که بدلیل شرایط کاری وشغلی مجبور به ترک دیارخود شدند (از کانادا ,تهران,کرج,شیراز و هرمزگان)به گفته خودشان آرامششان را مدیون اوقاتی هستند که باوجود مشکلات و مشغله کاری در ایام مختلف به هر بهانه ای خود را به روستا میرسانند
جالب است فرزندان آنان با اینکه در این روستا متولد نشدند عجیب دلبستگی به روستا دارند
و همه ی اینها یعنی امید...
یعنی یک دنیا شوق....
و شاید شاه بیت تمام احساسات مردمان ساکن و غیر ساکن این دیار این باشد که
:"دوستت دارم روستای خوبم"